جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت


 
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»

  • -->

    تفسير قرآن کريم / معارف اسلام در سوره يس / شناخت سوره يس
    تعبّد در تشريع

    پيدا كردن روح تعبّد در برابر قرآن كاري است بس مشكل، امّا نتيجه‌اش اين است كه انسان روحي يك مسلمان را پيدا مي‌كند.

    از اميرالمؤمنين(ع) مي‌پرسند كه اسلام يعني چه؟ مي‌فرمايند: اسلام را طوري معنا مي‌كند كه كسي قبل از من چنين معنايي نكرده باشد، اسلام يعني تسليم در برابر قوانين الهي[1]

    تعبّد مراتبي دارد. حتي انسان به جايي مي‌رسد كه خدمت امام صادق(ع) رفته و مي‌گويد:

    يابن‌رسول‌الله اگر اناري را دو نصف كرده و بگويي نصف آن حرام و نصف ديگرش حلال است، من در برابر تو صددرصد تسليم هستم، چرا ندارد، آن نصفه را كه مي‌‌گويي حرام است نمي‌خورم و آن نصفه را كه بگويي حلال است مي‌خورم. اما اينكه در مقابل تو فكر كنم استدلال كنم و بگويم كه: «يك انار يا حلال است و يا حرام، ديگر نصف حرام و نصف حلال كدام است؟!» اين حرف را ندارم. [2]

    در جاي ديگر مي‌بينيم كه يكي از ايراني‌هاي اهل خراسان- به نام سهل‌بن‌حسن خراساني- خدمت امام صادق(ع) آمده، با اصرار به امام عرض مي‌كند: يابن‌رسول‌الله لشكر مجهزي در ايران داريد و اكنون هنگام آن است كه قيام نمائيد.

    امام صادق(ع) كه ديدند اين ايراني خيلي داغ است، دستور دادند تا تنوري را روشن كردند، وقتي كه تنور برافروخته شد به او كه سفير يك لشكر بود فرمودند:

    بلند شو و در ميان آتش برو!

    آن مرد وحشت كرد و به گريه و التماس افتاد كه آقا ببخشيد، من كار بدي نكردم كه مي‌خواهيد مرا بسوزانيد؟!

    در همين حال مسلمان ديگري وارد شده و سلام كرد. حضرت پس از جواب سلام به وي فرمودند: به درون اين آتش برو. آن مرد بدون اينكه كلمه‌اي بر زبان آورد، بدرون تنور پريد.

    «سهل» خيلي تعجب كرد كه چرا امام صادق(ع) آدمها را مي‌سوزاند؟! مگر اينها چه كرده‌اند؟ در همين حال،  حضرت براي سرگرم كردنش با او حرف مي‌زنند كه مثلاً در ايران چه خبر است؟ خراسان در چه حال است؟ مسلمانها چه مي‌كنند؟ و ...

    اين صحبتها و سؤالها براي آن بود كه او را از فكر شخصي كه در تنور بود بيرون آورند. از آن طرف هم اراده‌اي كه آتش را بر حضرت ابراهيم سرد و سلامت كرده بود، آتش تنور را براي آن مسلمان نيز سرد و سلامت نموده بود. پس از آنكه امام مقداري با او صحبت كردند فرموند برخيز و داخل تنور را نگاه كن، ببين بر سر آن مرد چه آمده است؟

    چون در تنور نگريست، او را مشاهده كرد، بدون اينكه كمترين آسيبي ديده باشد، در ميان آتش شعله‌ور تنور نشسته است.

    امام صادق(ع) نگاهي به آن ايراني كرده، پرسيدند: ما در ميان لشكريان شما چند تا از اينها داريم كه تو از من مي‌خواهي قيام كنم؟

    عرض كرد: از اينها هيچ! اگر هم باشد خيلي كم است اما مثل من فراوان است حضرت فرمودند: لا وَ اللهِ وَ لا واحِداً...نه، به خدا قسم يكي هم نيست[3].

    به اين، روح تعبد در برابر قانون مي‌گويند، نظير روح تعبد در تكوين.



    [1]ـ عَنْ عَليٍّ–علیه السّلام- لانسِبَنَّ الاِسلامَ نِسْبَةً لم يَنْسِبْهْ اَحَدٌ قَبْلي ولايَنْسِبْهُ اَحَدٌ بَعْدي: الاِسْلامْ هُوَ التَّسليم، والتَّسليمُ هُوَ التَّصديق، والتَّصديقُ هُوَ اليَقين، والْيَقينُ هوالاَدآءُ والأدآء هُوالعَمَل... (بحارالانوار-ج68- ص309)

    [2]ـ.... عَنْ حَمْزَةِ بنِ الطَّيار أنَّ اَبَاعَبْدِالله–علیه السّلام- : اَخَذَ بِيَدي ثُم عَدَّالاَئمَّةَ اماماً اماماً يَحْسَبُهُمْ حتي اِنْتَهي اِلي اَبي جَعفَرٍ–علیه السّلام- فَكَفَّ، فَقُلتٌ جَعَلَني الله فِداكَ لَوْ‌فَلَقْتَ رُمّانَةً فَاَحْلَلْتَ بَعْضَها لَشَهَدْتُ اَنَّ ما حَرَّمْتَ حَرامٌ و ما اَحْلَلْتَ حلالٌ فَقالَ: فَحَسْبُكَ اَنْ‌ تَقُولَ بِقَوْلِهِ وَ ما اَنَا مِثْلَهُمْ،‌ لي مالَهُمْ وَ عَلَيَّ ما عَلَيْهِمْ، فَاِنْ اَرَدْتَ أنْ‌ تَجي مَعَ الَّذينَ قالَ الله تَعالي «يَومَ نَدْعُوا كُلُّ اُناسٍ بِامامِهِم» فَقُلْ بِقَولِه                                                                                                             (تفسير نورالثقلين، ج3، ص193، خ339)

    حمزه ‌بن طيار گويد: حضرت صادق(ع) دستم را گرفتند و ائمه را يك يك شمردند تا امام محمدباقر(ع) و ديگر چيزي نفرمودند. عرض كردم خداوند مرا فداي شما گرداند، اگر شما اناري را بشكافيد، بعضي از آنرا حلال بدانيد و بعضي را حرام، شهادت مي‌دهم آنچه را حرام دانستيد حرام، و آنچه را حلال فرموديد حلال است. پس فرمودند: كافي است تو را كه بگويي من هم مثل آنانم. (يعني مثل ائمه) هر چه به نفع آنان باشد به سود من هم هست و هر چه به زيانشان تمام شود براي من نيز زيان است. پس اگر اراده كرده‌اي كه آورده شوي با كساني كه خداوند فرمود: «روزي همه مردم را با امامشان فرا مي‌خوانيم» تو همه مثل او بگو كه تسليم محض بود تا با امامت محشور شوي. (كسي كه مي‌گويد من شيعه و دنباله روي كسي هستم بايد در تمام موارد، پيرو خوبي باشد نه اينكه هر كجا ملايم با طبع اوست قبول كند و هر جا برايش سخت و طاقت فرساست امام را تنها بگذارد) نكته: ابن طيار، مرد بزرگواري است كه مورد احترام و تجليل و تكريم امام–علیه السّلام- بوده و حضرت پس از درگذشت او درباره‌اش فرمودند: ابن طيار از ما اهلبيت خوب دفاع مي‌كرد.

    [3]ـ بحارالانوار، ج47، ص124.

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365