پيدا كردن روح تعبّد در برابر قرآن كاري است بس مشكل، امّا نتيجهاش اين است كه انسان روحي يك مسلمان را پيدا ميكند.
از اميرالمؤمنين(ع) ميپرسند كه اسلام يعني چه؟ ميفرمايند: اسلام را طوري معنا ميكند كه كسي قبل از من چنين معنايي نكرده باشد، اسلام يعني تسليم در برابر قوانين الهي
تعبّد مراتبي دارد. حتي انسان به جايي ميرسد كه خدمت امام صادق(ع) رفته و ميگويد:
يابنرسولالله اگر اناري را دو نصف كرده و بگويي نصف آن حرام و نصف ديگرش حلال است، من در برابر تو صددرصد تسليم هستم، چرا ندارد، آن نصفه را كه ميگويي حرام است نميخورم و آن نصفه را كه بگويي حلال است ميخورم. اما اينكه در مقابل تو فكر كنم استدلال كنم و بگويم كه: «يك انار يا حلال است و يا حرام، ديگر نصف حرام و نصف حلال كدام است؟!» اين حرف را ندارم.
در جاي ديگر ميبينيم كه يكي از ايرانيهاي اهل خراسان- به نام سهلبنحسن خراساني- خدمت امام صادق(ع) آمده، با اصرار به امام عرض ميكند: يابنرسولالله لشكر مجهزي در ايران داريد و اكنون هنگام آن است كه قيام نمائيد.
امام صادق(ع) كه ديدند اين ايراني خيلي داغ است، دستور دادند تا تنوري را روشن كردند، وقتي كه تنور برافروخته شد به او كه سفير يك لشكر بود فرمودند:
بلند شو و در ميان آتش برو!
آن مرد وحشت كرد و به گريه و التماس افتاد كه آقا ببخشيد، من كار بدي نكردم كه ميخواهيد مرا بسوزانيد؟!
در همين حال مسلمان ديگري وارد شده و سلام كرد. حضرت پس از جواب سلام به وي فرمودند: به درون اين آتش برو. آن مرد بدون اينكه كلمهاي بر زبان آورد، بدرون تنور پريد.
«سهل» خيلي تعجب كرد كه چرا امام صادق(ع) آدمها را ميسوزاند؟! مگر اينها چه كردهاند؟ در همين حال، حضرت براي سرگرم كردنش با او حرف ميزنند كه مثلاً در ايران چه خبر است؟ خراسان در چه حال است؟ مسلمانها چه ميكنند؟ و ...
اين صحبتها و سؤالها براي آن بود كه او را از فكر شخصي كه در تنور بود بيرون آورند. از آن طرف هم ارادهاي كه آتش را بر حضرت ابراهيم سرد و سلامت كرده بود، آتش تنور را براي آن مسلمان نيز سرد و سلامت نموده بود. پس از آنكه امام مقداري با او صحبت كردند فرموند برخيز و داخل تنور را نگاه كن، ببين بر سر آن مرد چه آمده است؟
چون در تنور نگريست، او را مشاهده كرد، بدون اينكه كمترين آسيبي ديده باشد، در ميان آتش شعلهور تنور نشسته است.
امام صادق(ع) نگاهي به آن ايراني كرده، پرسيدند: ما در ميان لشكريان شما چند تا از اينها داريم كه تو از من ميخواهي قيام كنم؟
عرض كرد: از اينها هيچ! اگر هم باشد خيلي كم است اما مثل من فراوان است حضرت فرمودند: لا وَ اللهِ وَ لا واحِداً...نه، به خدا قسم يكي هم نيست.
به اين، روح تعبد در برابر قانون ميگويند، نظير روح تعبد در تكوين.